سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ

هفت‌سین سفره‌ای است که ایرانیان هنگام نوروز می‌‌آرایند. آنچه که در این سفره قرار می‌گیرد، باید دارای هفت خصوصیت زیر باشد:

1.پارسی باشد؛
2.با بند واژه‌ی «س» آغاز شود؛
3.ریشه‌ی گیاهی داشته باشد؛
4.خوردنی باشد؛
5.اسم مرکب نباشد؛
6.برای بدن سودمند باشد؛
بنابراین هر آنچه که دارای این ویژگی‌ها نباشد - اگر چه با بندواژه‌‌ی «س» هم آغاز شده باشد - نمی‌توان جزء هفت‌ سین به حسابش آورد. در زبان پارسی، تنها هفت چیز هستند که این ویژگی‌ها را دارا هستند:

1.سیر : به نام و عنوان اهورامزدا
2.سیب: به نام و عنوان سپندارمذ (اسفند)
3.سبزی: به نام فرشته‌‌ی اردیبهشت
4.سنجد : به نام فرشته‌ی خرداد
5.سرکه: به نام فرشته‌ی امرداد
6.سمنو : به نام فرشته‌ی شهریور
7.سماق: به نام فرشته‌ی بهمن

هرچند که در سفره? هفت سین باید به هرحال هفت جزء که با آوای «سین» آغاز می‌شوند (نمادی از «سپنتا») چیده شود، ولی برای زینت و چیدمان دلپذیرتر سفره? هفت سین، تقریباً همه? خانواده‌های ایرانی اجزاء دیگری هم در سفره می‌چینند و در آرایش و رنگامیزی سفره شان نهایت خوش سلیقگی را اعمال می‌کنند.

آینه و کتابی مقدس در کنار آن هم از اجزائی است که تقریباً در هر سفره? هفت سینی چیده می‌شود. برخی بر این باورند که سکه که نماد «دارایی» وآب که نماد «پاکی و روشنایی» است بهتر است در کنار هم قرار گیرند و سکه را درون ظرفی از آب سر سفره می‌گذارند.

 


نوشته شده در چهارشنبه 87/12/21ساعت 8:41 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

خدایا! عقیده ام را از دست عقده ام مصون بدار.

خدایا! به من قدرت تحمّل عقیده ی مخالف ارزانی کن.

خدایا! مرا همواره،آگاه و هوشیار دار،تا پیش از شناختن درست و کامل کسی یا فکری-مثبت یا منفی- قضاوت نکنم.

خدایا! جهل آمیخته با خودخواهی و حسد،مرا،رایگان،ابزار قتاله ی دشمن،برای حمله به دوست،نسازد.

خدایا! شهرت منی را که می خواهم باشم،قربانی منی که می خواهند باشم ،نکند.

خدایا! خودخواهی را چندان در من بکش،یا چندان برکش،تا خودخواهی دیگران را احساس نکنم و از آن در رنج نباشم.

خدایا! مرا به ابتذال آرامش و خوش بختی مکشان،اضطراب های بزرگ،غمهای ارجمند و حیرت های عظیم را به روحم عطا کن،لذّت ها را به بندگان حقیرت بخش و دردهای عزیز بر جانم ریز.

خدایا! مرا از فقر ترجمه و زبونی تقلید نجات بخش تا قالبهای ارثی را بشکنم،تا در برابر قالب ریزی غرب،بایستم وتا – هم چون این ها و آن ها- دیگران حرف نزنند و من فقط دهنم را تکان دهم.

خدایا! بر اراده،دانش،عصیان،بی نیازی،حیرت،لطافت روح، شهامت و تنهایی ام بیفزای.

خدایا! در برابر هر آنچه انسان ماندن را به تباهی میکشاند،مرا،با نداشتن و نخواستن،رویین تن کن.

خدایا! به هر که دوست میداری بیاموز که عشق از زندگی کردن بهتر است و به هر که دوست تر میداری،بچشان که دوست داشتن از عشق برتر است.

خدایا! به من توفیق تلاش،در شکست؛صبر،در نومیدی؛رفتن،بی همراه؛جهاد،بی سلاح؛کار،بی پاداش؛فداکاری،درسکوت؛دین، بی دنیا؛مذهب،بی عوام؛عظمت،بی نام؛خدمت،بی نان؛ایمان،بی ریا؛خوبی،بی نمود؛گستاخی،بی خامی؛مناعت،بی غرور؛عشق،بی هوس؛تنهایی،در انبوه جمعیّت؛دوست داشتن،بی آنکه دوست بداند؛روزی کن.

خدایا!
به من زیستنس عطا کن که در لحظه ی مرگ، بر بی ثمری لحظه ای که برای زیستن گذشته است، حسرت نخورم و مردنی عطا کن که بر بیهودگی اش سوگوار نباشم.

خدایا! چگونه زیستن را تو به من بیاموز،چگونه مردان را خود خواهم آموخت.

خدایا! رحمتی کن تا ایمان، نام و نان برایم نیاورد،قوتم بخش تا نانم را و حتی نامم را در خطر ایمانم افکنم؛تا از آن ها باشم که پول دنیا را می گیرند و برای دین کار میکنند،نه آنها که پول دین میگیرند و برای دنیا کار میکنند.

ای خداوند! به علمای ما مسوولیت،به عوام ما علم،و به مومنان ما روشنایی و به روشن فکران ما ایمان، و به متعصبین ما فهم و به فهمیدکان ما تعصب،و به زنان ما شعور و به مردان ما شرف،و به پیران ما آگاهی،به جوانان ما اصالت،و به اساتید ما عقیده،و به دانشجویان ما نیز عقیده و به خفتگان ما بیداری و به بیداران ما اراده،و به مبلغان ما حقیقت و به دین داران ما دین،و به نویسندگان ما تعهد و به هنرمندان ما درد،و به شاعران ما شعور و به محققان ما هدف،و به نومیدان ما امید،و به ضعیفان ما نیرو،و به محافظه کاران ما گستاخی،و به نشستگان ما قیام و به راکدان ما تکان،و به مردگان ما حیات،و به کوران ما نگاه،و به خاموشان ما فریاد،و به مسلمانان ما قرآن و به شیعیان ما علی،و به فرقه های ما وحدت،و به حسودان ما شفا،و به خودبینان ما انصاف،و به فحاشان ما ادب،و به مجاهدان ما همّت تصمیم و استعداد فداکاری و شایستگی نجات و عزّت ببخش.

نوشته شده در دوشنبه 87/12/19ساعت 3:0 عصر توسط سامــــــان نظرات ( ) |

 

خدایا کفر نمی‌گویم، پریشانم، چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!

 مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.

خداوندا! اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

 لباس فقر پوشی غرورت را برای ‌تکه نانی ‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته تهی‌ دست و زبان بسته به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی نمی‌گویی؟!

خداوندا! اگر در روز گرماخیز تابستان تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

 لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

 واعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

 زمین و آسمان را کفر می‌گویی نمی‌گویی؟!

خداوندا! اگر روزی‌ بشر گردی‌ ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد

آنکس که انسان است و از احساس سرشار است

دکتر علی شریعتی


نوشته شده در سه شنبه 87/12/13ساعت 4:57 عصر توسط سامــــــان نظرات ( ) |

فلسفه پیدایش تخته نرد

خرد و خلاقیت بزرگمهر

در زمان پادشاهی انوشیروان خسرو پسر قباد، پادشاه هند «دیورسام بزرگ» برای سنجش خرد و دانایی ایرانیان و اثبات برتری خود شطرنجی را که مهره های آن از زمرد و یاقوت سرخ بود، به همراه هدایایی نفیس به دربار ایران فرستاد و «تخت ریتوس» دانا را نیز گماردهء انجام این کار ساخت.

او در نامه‌ای به پادشاه ایران نوشت: «از آنجا که شما شاهنشاه ما هستید، دانایان شما نیز باید از دانایان ما برتر باشند. پس یا روش و شیوهء آنچه را که به نزد شما فرستاده‌ایم (شطرنج) بازگویید و یا پس از این ساو و باج برای ما بفرستید».

شاه ایران پس از خواندن نامه چهل روز زمان خواست و هیچ یک از دانایان در این چند روز چاره و روش آن را نیافت، تا اینکه روز چهلم بزرگمهر که جوانترین وزیر انوشیروان بود به پا خاست و گفت: «این شطرنج را چون میدان جنگ ساخته‌اند که دو طرف با مهره های خود با هم می‌جنگند و هر کدام خرد و دوراندیشی بیشتری داشته باشد، پیروز می‌شود.»

و رازهای کامل بازی شطرنج و روش چیدن مهره ها را گفت. شاهنشاه سه بار بر او درود فرستاد و دوازده هزار سکه به او پاداش داد.

پس از آن «تخت ریتوس» با بزرگمهر به بازی پرداخت. بزرگمهر سه بار بر تخت ریتوس پیروز شد. روز بعد بزرگمهر تخت ریتوس را به نزد خود خواند و وسیلهء بازی دیگری را نشان داد و گفت: اگر شما این را پاسخ دادید ما باجگزار شما می شویم و اگر نتوانستید باید باجگزار ما باشید.»

دیورسام چهل روز زمان خواست، اما هیچ یک از دانایان آن سرزمین نتوانستند «وین اردشیر» را چاره گشایی کنند و به این ترتیب شاه هندوستان پذیرفت که باجگزار ایران باشد.

 

فلسفه پیدایش

 

30 مهره  :  نشان گر 30 شبانه روز یک ماه

24  خانه  :  نشان گر  24 ساعت شبانه روز

4 قسمت زمین  :   4 فصل سال

5 دست بازی :  5 وقت یک شبانه روز

 2 رنگ سیاه و سپید  : شب و روز

هر طرف زمین 12 خانه دارد :  12 ماه سال

 

 

     

 

 

 

تخته مرد  :  کره زمین

زمین بازی  : اسمان

تاس :   ستاره بخت و اقبال

گردش تاس ها : گردش ایام

مهره ها:  انسان ها

گردش مهره در زمین: حرکت انسان ها (زندگی )

برداشتن مهره در پایان هر بازی : مرگ انسان ها

   

اعداد  تاس  :

 

  

 

1 : یکتایی  و خداپرستی

2 : اسمان  و زمین

3 :  پندار نیک ؛ گفتار نیک ، کردار نیک

4 : شمال ، جنوب، شرق، غرب

5: خورشید ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد

6 :  شش روز افرینش

 

 

 


نوشته شده در یکشنبه 87/12/4ساعت 11:33 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

کد آهنگ

کد موسیقی