سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ

رفتم ! مرا ببخش و مگو او وفا نداشت

راهی به جـــز گریـز برایم نمانده بود !

ایــن عشق آتشین پـــــر از درد بی­امید

در وادیِ جنــــونـــم کشانده بــــــــود

<><><><><><> 

رفتم که داغ بوسه پرحسرت تو را

با اشکهای دیده زلب شستشو دهم

رفتم که ناتمام بمانم در این سرود

رفتم که با نگفته به خود آبرودهم

<><><><><><> 

رفتم! مگو ! مگو که چرا رفت! ننگ بود

عشق مــــن و نیاز تـــو و سوز و ساز ما

از پرد? خموشی و ظلمت، چو نور صبح

بیرون فتاده بــــــود به یکباره راز مـــا

<><><><><><> 

رفتم که گم شوم چو یکی قطره اشک گرم

در لابلای دامـــــن شبرنگ زنـــــدگــی

رفتم که در سیاهی یک گور بی­نشان

فارغ شوم ز کشمکش و جنگ زندگی

<><><><><><> 

من از دو چشم روشن و گریان گریختم

از خنده­های وحشی طوفان گریختم

از بستر وصال به آغوش سردِهجر

ازرده از ملامت وجدان گریختم

<><><><><><> 

ای سینه ! در حرارت سوزان خود بسوز

دیگر سراغ شعله آتش زمن مگیر !

می­خواستم که شعله شوم سرکشی کنم

مرغی شدم به کنج قفس بسته و اسیر !

<><><><><><> 

روحی مُشوشم که شبی بی­خبر ز خویش

در دامن سکوت به تلخی گریستم

نالان ز کرده­ها و پشیمان ز گفته­ها

دیدم که لایق تو و عشق تو نیستم !

فروغ فرخزاد


نوشته شده در شنبه 87/5/5ساعت 8:45 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

کد آهنگ

کد موسیقی