درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ
آریاتــس یکی از سرداران مبارز و دلیر هخامنشیان در سالهای پیش از میلاد. مورخــین یونانی در چندین جا نامی از وی به میان اورده اند. بانوی دانشمند ایرانی. او دختر کی قباد بود که در سال 924 قبل از مــیلاد هزاران برگ از نسخه های اوستا را به زبان پهلوی برای آیندگان از گوشه و کنار ممالک اریایی گرداوری نمود و یکبار کامل آن را نوشت و نامش در تاریخ ایران زمین برای همیشه تبت گردیده است. وزیر خزانه داری و امور مالی دولت ایران در زمان شاهنشاهی اردوان چهارم اشکانی. به گفته کتاب اشکانیان اثر دیاکونوف روســــی خاور شناس بزرگ او مالیات ها را سامان بخشید و در اداره امور مالی کوچکتـــــرین خطایی مرتکب نشد و اقتصاد امپراتوری پارتیان را رونق بخشید. چنانچه برآمده است? از کارهای بزرگ او در گردآوری دارایی کشور? یکی جلوگیری از هزینه های بیهوده به ویژه درباریان و دیگری گرفتن باج و خراج از درآمد توانگران بوده است. نام او به عنوان نخستین بانوی وزیر در تاریـــــخ ایران ثبت شده است. وی از طبقه عام کشوری به مقام وزیری امپراتوری ایران رسید. دست دژخیمان ضحاک رنجها برد و در به قدرت رسیدنش نقش اساسی داشت. که بر بیش از 10 کشور آسیایی پادشاهی میکرد. او پس از اردشیر شیرویه به عنوان بیست و پنجمین پادشاه ساسانی بر اریکه شاهنشاهی ایران نشست و فرامانروایی نمود. پوران خسرو منظور پوراندخت دختر خسرو پرویز است که زنی با کفایت و خردمند بود ولی متأسفانه به علت وضع آشفته و نابسامان آن دوران و جنگهای طولانی ایران و روم در زمان خسرو پرویز و نفوذ دین مزدک و نارضایی مردم از وضع موجود و در یکی از دشوارترین شرایط تاریخی ایران حکومت کشور را چند ماهی در اختیار داشت و پس از مرگ او حکومت به آزرم دخت رسید. شاهنشاه زن ایرانی و سی و دومین شاهنشاه ساسانی، دختر خسروپرویز پسر هرمز پسر انوشیروان ملقبه? به عادله که پس از خواهر خویش پوراندخت لشکریان او را در تیسفون بپادشاهی برداشتند. فرمانرواى خراسان، سپهبد فرخهرمز که یکى از مدعیان جدى سلطنت بود، ملکه را به همسرى خواست. در حالی که آزرمىدخت علناً وعدهى ازدواج به او داد، در نهان تدارک قتلش را دید (بنا به فرهنگ معین چون "آزرمیدخت نمیتوانست علنا مخالفت کند"). رستم، پسر فرخهرمزد، به خونخواهى پدرش لشکر به پایتخت کشید و پس از سرنگونی آزرمىدخت، ملکه? ساسانی را نابینا کرد. آزرمی دخت چهار ماه پادشاهی کرد. از کیفیت وفات این ملکه اطلاعی در دست نیست.. بران تخت شاهیش بنشاندند بزرگان برو گوهر افشاندند چنین گفت پس نخواهم پراگندن انجمن دخت پوران که من توانگر کنم تانماند به رنج کسی راکه درویش باشد ز گنج که از درد او بر من آید گزند مبادا ز گیتی کسی مستمند بر آیین شاهان کنم گاه را ز کشور کنم دور بدخواه را گرفت این جهان جهان رابه دست بیامد به تخت کیان برنشست جهان گشته و کار کرده ردان نخستین چنین گفت کای بخردان کزین پس همه خشت بالین کنیم همه کار بر داد و آیین کنیم چنا ر آنکس که باشد مرا دوستدار نم مر او را چو پروردگار کس کو ز پیمان بپیچید ز آیین و راه خرد من بگذرد دختر افراسیاب که بیژن سردار معروف ایرانی دلباخته او گردید و به بند اسارت افراسیاب افتاد و به دستور افراسیاب او را به چاهی که به همین نام معروف است انداختند تا سرانجام رستم که خود را به صورت بازرگانی درآورده بود توانست او را نجات بخشد. دختر قیصر روم همسر گشتاسب شاه و مادر اسفندیار و یکی از اولین کسانی که کیش زرتشت را پذیرفت. موقعی که اسفندیار به دستور گشتاسب می خواست به جنگ رستم برود کتایون به سختی با رفتن او مخالف بود و او بخردانه پند داد ولی اسفندیار نپذیرفت و در جنگ با رستم کور و سپس کشته شد و کتایون با غم و دردی جانکاه به سوگ فرزند نشست. نگان - نگان زن که با تازیان دلاورانه جنگید. دلاوریهای شکوهمندانه او در جنگهای چریکی با سپاه تازیان زبان زد ایرانیان بود و تازیان بهنگام حمله های او از مقابلش پا بفرار میگزاردند. آپارنیک تا آخرین قطرهُ خون با تازیان متجاوز دلیرانه جنگید. و دست راست پدر بود و در جنگها دلاورانه همراه پدر می جنگید. بهرام چوبین که یکی از اهالی شهر خفر جهرم و از کردان بوده و خواهر بهرام به نام " کردیه" همسر اردشیر بابکان بوده است. آنچنان بیباکی و شایستگی از خود نشان میدهد که همگان را به ستایش وامیدارد. او در رده سپهسالاری سپاه برادرش در جنگ تن به تن با آ«تورآ» فرمانده نیروی خاقان چین او را شکست میدهد و سپاهش را تار و مار میکند. "از زمان هخامنشیان در میان طوایف چادرنشین فارس ما به نام کرد برخورد می کنیم." در این که کردها از نژاد اریایی هستند، حالا چه کردان پارس و چه کردان خراسان و کردان کردستان هیچ گونه تردیدی نمی باشد. کردها به همراه سایر آریایی ها یک مرتبه در چهارهزار سال پیش و مرتبه دیگر در ???? تا ???? سال پیش به فارس امده اند و شکی نیست که در شمال فارس ی عنی دشتهای مرودشت و دشت مرغاب که مناطق پرآبی بوده اند مستقر می شوند و اثاری چون پاسارگاد و تخت جمشید و شهر استخر و غیره از آریایی ها در همین دشتها ساخته می شود. شهر آ«جیآ» را که بعده ها به نام یهودیه شهرت گرفت، بنا کرد و در آن مکان دین یهود (یهودیان) را سکنا داد. محله یهودی نشین همدان را هم همین ملکه بنا نمود. در لنجان نزدیکی اصفهان، یک مرکز دیگری مودجود می باشد که از آثار همین ملکه می باشد که با نام جدیدی بنام پیربکران نامگزاری شده است. مقدسترین عبادتگاه یهودیان در این شهر است. پرفسور هرتسل باستان شناس سرشناس آلمانی در یادداشتهای خود در کتابی به نام تاریخ باستان شناسی ایران میگوید "در منطقهی فلاورجان اصفهان اثر دیگری از ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم یافتم که به اسم پیربکران خوانده میشود. "سارا (سَرَح) بت آشر" (یعنی سارا دختر آشر) نوهی حضرت یعقوب است. کسی که برای نخستین بار خبر زنده بودن حضرت یوسف را به یعقوب میدهد، و یعقوب نیز به پاس این خبر خوش او را به داشتن عمر جاودان دعا میکند. سارا در محلی که اکنون به سارا خاتون معروف است، غیب میشود و عمر جاودانه پیدا میکند اشکانیان و ساسانیان به جا مانده اند ولی شوربختانه از کارهایشان هنوز آگاهی چندانی در دست نیست چنینند: مهر یار برزین دخت(دخت آتش) ماه آذر ابردخت گلبویه نام برد شب یَلدا یا شب چلّه بلندترین شب سال در نیمکره شمالی زمین است. این شب به هنگام غروب آفتاب از سی آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب در یکم دی (نخستین روز زمستان) اطلاق میشود. ایرانیان و بسیاری از دیگر اقوام این شب را جشن میگیرند. این شب در نیمکره شمالی با انقلاب زمستانی مصادف است و به همین دلیل از آن شب به بعد طول روز بیشتر و طول شب کوتاهتر میشود.
دو چشم ابر خونین و رخ با درنگ
پریــــن
آرتادخـــت
فــرخ رو
فرانّـــک
همسر آبتین و مادر فریدون که در رهاندن و زنده ماندن فریدون از
پــوراندخت و آزرمیــدخت
پوراندخت شاهنشاه ایران در زمان ساسانی بود و زنی بود
ملکه آزرمی دخت، آزرم، آزرمی، ششصدو سی ام یا ششصدو سی و یکم ) (به معنی دختر پیر نشدنی)
پاره ای از اشعار حکیم فردوسی در باره ی پوران دخت و آزرم دخت:
چو زن شاه شد کارها گشت خام یکی دختری بود پوران بنام
ز تاج بزرگان رسیده به کام یکی دخت دیگر بد آزرم نام
منیــــژه
کتایـــون
همـــــــــا
دختر اسفندیار و خواهر بهمن و ملکه نامداری از سلسله کیانیان.
که در لغت به معنی کامروا و پیروزمند است. وی از سرداران ساسانی بود
همسر رستم فرخزاد که همچون یک شیر زن، به همراه او
سورا
در لغت به معنی گلگون رخ که دختر اردوان پنجم بود و سمت سپهبدی داشت
کُردیـــه
خواهر خردمند بهرام چوبین (در دوره ساسانیان)
کُردیـــه پس از برادرش? فرماندهی را به دست میگیرد و در میدانهای نبرد?
در اینجا یاد نوشتاری از استاد سعید نفیسی به شرح زیر افتادم:
تاریخچه کردان در دوره هخامنشیان:
سوسن
ملکه سوسن همسر یزدگرد سوم بود که بنا بدرخواست او یزدگرد
یربکران شهر کوچکی در مرکز ایران (سی کلومتری غرب اصفهان) است.
چند تن دیگر از سرداران و جنگاوران زن در ایران باستان
نام تنی چند از سرداران و جنگاوران زن که از زمان مادها هخامنشیان
ورزا
در لغت به معنی نیرومند و توانا? سرداری از هخامنشیان.
هومی یاستِر
که از سرداران و بزرگان سپاه هخامنشی بود.
وهومسه
در لغت به معنی والاتبار و نیکزاده بزرگ از سرداران هخامنشی.
هومی یاستِر
در لغت به معنی دوست و هم پیمان و پشتیبان از سرداران هخامنشی.
پریساتیس
در چم فرشته و زیبا? همسر داریوش دوم که پا به پای همسر و دختر به جنگها میرفت و پیکار میکرد.
آمسترس
در لغت به معنی هم اندیش و پشتیبان و یار دختر داریوش دوم که پا به پای پدر در نبردها میجنگید.
سی سی کام
در لغت به معنی کامروا? مادر داریوش سوم که هیچگاه در برابر اسکندر تسلیم نشد و همچنان جنگ را دنبال نمود.
استاتیرا
دختر داریوش سوم و از سرداران هخامنشی نیز بود.
آرتونیس
در زمان داریوش کبیر فرمانده ای شجاع بود نام شوهرش آرتاباز بود که یکی از سپهبدان داریوش شاه بود..
داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه از سرداران هخامنشی.
مهرمس
در لغت به معنی مهر بزرگ? خورشید درخشان از سرداران هخامنشی.
آذرنوش
در لغت به معنی پرفروغ آتشین از شاهدختهای هخامنشی و هم سردار سپاه.
آسپاسیا
همسر کورش دوم که از سرداران او نیز بود.
آرتونیس
در لغت به معنی راست و درست دختر آ«ارته بازآ» که او خود نیز سردار بزرگ داریوش بزرگ بود.
آپاما
در لغت به معنی گیرا خوش آب و رنگ و زیبا میباشد، دختر آ«سپیتمنآ» که خودش از سرداران زمان هخامنشیان بود.
داناک
در لغت به معنی باهوش و خردمند و فرزانه از سرداران هخامنشی.
میترادخت
در لغت به معنی دختر مهر دختر خورشید از سرداران اشکانی.
پرین
دختر قباد مشاور امور قضایی ساسانیان بود.
نوشین
سردارنامی ساسانی در زمان انوشیراوان دادگر
و همچنین از سرداران و جنگجویان و بزرگان سپاه ساسانی می توان از