سفارش تبلیغ
صبا ویژن

درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ

آه من ایستاده ام
روی تقویم دلم
و پرم از انتظار
باز بیچاره دلم
***
شنبه ها یکشنبه ها
سوختند در انزوا
نیز روز های دگر
رفته اند تا نا کجا
***
می دوم تا دم گل
میزنم من فریاد
فصل پرپر شدن است
کوچه یاس کجاست؟
به چه کس باید گفت
گل ترازوی خداست
***
به چه کس باید گفت
یک نفر هم شاید
گاهی آواز خوشی می خواند
از سر دلتنگی
یا دم حادثه ها
یک نفر هم شاید
شعر من را می خواند
بر لب پنجره ها
روستایی شهری
***
عکس من رادیدی؟
گریه ام پیدا بود
اشک من را دیدی؟
***
من پرم از هیجان
نبض من دلتنگیست
نفسم خاطره است
خاطراتم ابریست
***
از شما می پرسم
هیچ کس اینجا نیست؟
چشم هایم گفتند
امشب هم بارانیست
کوچه یاس کجاست؟

 


نوشته شده در یکشنبه 87/7/7ساعت 8:34 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش
امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست
برای کسی که آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست
امید، درمانی است که شفا نمی دهد، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم
بجای آنکه به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید
آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند
• •
هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود
اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید
صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست
وقتی شخصی گمان کرد که دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده کند
کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد

کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند
بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی
آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید
اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید
خودتان را به زحمت نیندازید که از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی کنید از خودتان بهتر شوید
خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد
درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است
کسی که دوبار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند
هرکه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد
کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است
اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت
اینکه ما گمان می‌کنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم



نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:28 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید
• •
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است
دشوارترین قدم، همان قدم اول است
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد
• •
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید


نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:27 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

پزشک قانونی به بیمارستان دولتی سرکی کشید و مردی را میان دیوانگان دید که به نظر خیلی باهوش می امد .
وی را صدا زد و با کمال ادب از او پرسید:می بخشید اقا شما را به چه علت به تیمارستان اورده اند؟
مرد جواب داد : اقای دکتر بنده زنی گرفتم که دختری 18 ساله داشت روزی پدرم از این
 دختر خوشش امد و با او ازدواج کرد از ان روز به بعد زن من مادرزن پدر شوهرش شد و 
  چندی بعد دختر زن من که زن پدرم بود پسری زایید که نامش را چنگیز گذاشتند و چنگیز
برادر من شد زیرا پسر پدرم بود اما حال چنگیز نوه زنم بود و از این قرار نوه من هم می شد
و من پدر بزرگ برادر تنی خود شده بودم.چندی بعد زن من پسری زایید و از ان روز زن پدرم
خواهر ناتنی پسرم و حتی مادر بزرگ او شد در صورتی که پسرم برادر مادربزرگ خود و
حتی نوه او بود از طرفی چون مادر فعلی من یعنی دخترزنم خواهر پسرم شود بنده ظاهرا
خواهرزاده پسرم شده ام ضمنا من پدر و مادرم و پدربزرگ خود هستم پس پدرم هم برادر
من است و هم نوه ام.
 
 حالا اقای دکتر اگر شما هم به چنین مصیبتی گرفتار می شدید ایا کارتان به تیمارستان نمی کشید؟

 




نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:20 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

ابوبکر زکریای رازی:) مرگ در 924- 923 م / 312 - 311 ه ) فیزیک دان، شیمی دان و پزشک و مهندس و فیلسوف - کاشف الکل . پزشک نامدار و دانشمند ایرانی که در  شهر ری در نزدیک تهران به دنیا آمد. در جوانی سفری به بغداد داشت که در آنجا علم کیمیا را آموخت و به واسطه آسیبی که به چشمانش وارد شد به فرا گرفتن علم طب پرداخت و در این علم آنچنان پیشرفت کرد که اداره بیمارستان بغداد را به او سپردند همچنین زمانی که به ری بازگشت از طرف منصور بن اسحق حاکم ری سرپرست بیمارستان ری شد. از مهمترین آثار او در طب کتاب (الحاوی) است که یکی از کتاب های اصلی درز زمینه طب به شمار می رفته این کتاب را رازی در ابتدا بصورت پراکنده گردآوردی کرده بود که پس از مرگ وی به دستور ابن عمید کتاب را از یادداشتها استنساخ نمودند. از آثار طبی دیگرش میتوان به کتاب (الطب الملوکی) و کتاب (طب منصوری) نام برد.. کتاب طب منصوری به نام منصوربن اسحق تالیف شده است. یکی دیگر از آثار او کتاب (من لا یحضره الطبیب) است که شامل دستورهای ساده در زمینه طب میباشد. رساله های طبی دیگری که در زمینه بعضی از امراض نوشته و معروفترین آنها عبارتند از: کتاب الجدری و الحصبه می باشد که کتاب الحصبه یکی از بهترین رساله های طبی در زمان قدیم بوده که اروپائیان همواره آن را تحسین می کرده اند. راز ی در علم کیمیا تبحری به سزا داشته است از کارهای مهم او کشف جوهرگوگرد و الکل می باشد. وی کتاب الاکسیر را در زمینه کیمیا نوشته است. رازی اولین کسی است که تمام اشیاء عالم را به سه گروه و جامدات و نباتات و حیوانات طبقه بندی کرده است. رازی در الاهیات و ماوراء طبیعه آثاری از خود بر جا گذاشته است.... رازی در زمینه طب فقط به جنبه علمی آن اکتفا نمی کرد بلکه به عمل و آزمایش نیز دست می زد وی در سالهای آخر عمر به دلیل کار زیاد به بیماری چشم مبتلا شد. برای معالجه نزد چشم پزشک رفت اما چشم پزشک برای درمان او پول زیادی طلب کرد و خطاب به رازی گفت: من پیش از تو کیمیا را یافته ام و آن همان پزشک است.. وی در سال ???(ه.ق) در حلی که بعلت کار مداوم بینایی خود را از داده بود در شهر ری وفات یافت

 

 


نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:16 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

ابو علی حسین بن عبدلله بن سینا : شیخ الرئیس حجهَ الحق ابوعلی حسین بن عبداللّه بن حسین بن علی بن سینا مشهور به ابن سینا (427-370 هجری)(1037-980 م) در افشنه نزدیک بخارای ایران در خراسان بزرگ متولد شد و در آنجا به کسب علم پرداخت. او تحصیلات مقدماتی از جمله ادبیات-قرآن-فقه و حساب نزد پدر آموخت و برای فرا گرفتن منطق و هندسه و نجوم نزد ابو عبداللّه ناتلی رفت. او از همان اوان کودکی بسیار خارق العاده بود و دانش زمان خود را با سرعت فرا میگرفت. او در سن ?? سالگی به طبابت پرداخت.وی پس از درمان کردن نوح بن منصور سامانی به دربار او راه یافت. به دنبال شهرت روزافزون او که آوازهء این شهرت به گوش سلطان محمود نیز رسیده بود محمود را دعوت کرد تا به غزنین برود اما ابن سینا به دلیل خشونت و تعصب دینی سلطان محمود دعوت او را رد کرد و از خوارزم فرار کرد. مدتی در ترکستان و خراسان بسر برد و سپس وارد گرگان شد و در آنجا مشغول به طبابت گشت. سپس به ری رفت و در آنجا مجدالدوله دیلمی را که به بیماری مالیخولیا مبتلا شده بود او را درمان کرد.. او در همدان مقام وزارت شمس الدوله را به دست آورد و از حمایت علاءالدوله کاکویه برخوردار گشت. سرانجام در همدان در سال ??? (ه.ق)درگذشت. از جمله معروف ترین آثار او می توان به دانشنامه علائی که به زبان فارسی است و همچنین مهمترین اثر فلسفی او به نام شفاء که شامل چهار بخش (منطق-طبیعیات-ریاضیات و مابعدالطبیعه) است را نام برد این اثر و کتاب بعدی به نام قانون که دایرهَ المعارف طبی می باشد هر دو به زبان عربی است. وی در ریاضیات، زمین شناسی، فیزیک،پزشکی، فلسفه تبحر خواصی داشت

اخوان الصفا :  گروه از مهندسان و دانشمندان و فیلسوفان که در سده دهم میلادی( سده چهارم هجری) بر آمدند. بعضی از اعضای این گروه مخفی مثل ابو سلیمان محمد بن بشیر بستی مقدسی، ابو الحسین علی بن هارون زنجانی و محمد بن احمد نهرجوری ایرانی بوده اند آنان دایره المعارفی شامل کلیه شعب معرفت پدید  آوردند

ابو جعفر خازن : زاده خراسان ( مرگ در 350/360/ه961/ 971 م) ریاضی دان و ستاره شناس

ابو الفتح اصفهانی :  ریاضیدان سده چهارم هجری

ابو سهل ویجی بن رستم کوهی: (سده چهارم هجری) اهل طبرستان ، ریاضی دان،مهندس، ستاره شناس. وی رهبر ستاره شناسان در رصد خانه ای بود که شرف الدوله دیلمی ساخته بود

ابو سعید احمد سنجری: ( 415-340ه) (1024-951م) ریاضی دان

ابوبکر حسن بن خصیب  : در اواخر سده نهم میلادی ( سوم هجری ) بر آمد . ستاره شناس از نژاد ایرانی بود


نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:15 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

انوشیروان عادل : ملقب به انوشیروان دادگر . پادشاه معروف ساسانی که با بنیان گذاشتن قوانین حکومتی - دادگستری - اجتماعی و کشوری ایران را به مرز باشکوه ترین کشورهای جهان مبدل نمود

او مزدک و مزدکیان را که مدعی پیامبری شده بودند و دین ساختگی را می خواستند رواج دهند (که قوانین مزدکی همان قوانین زرتشت با کمی تغییر بود ) همگی را نابود کرد و مشهورترین کاخ معماری ایرانی را در عراق پایه گذاشت که تیسپون نام گرفت ولی بعدها توسط سپاه اسلام ویران شد

استخری(اصطخری : (وی را نیز ابن ندیم از محاسبان ومهندسان بشمار آورده است از جغرافی دانان نامداری مشرق زمین

ابو سعید ابوالخیر : شاعر و عارف بزرگ پارسی قرن 4 و 5

امیر خسرو دهلوی : شاعر بزرگ پارسی قرن 6 که خاندانش از ایران ترک وطن نمودن و هندوستان رفتند

اوحدی مراغه ای : شاعر و عارف قرن 7 هجری

انوری ابیوردی : شاعر و استاد نامدار قرن 6 هجری - استاد علوم - ریاضیات و نجوم و از پیروان ابن سینا

 ابوریحان محود بن احمد بیرونی:440-363) هجری) (1048-973 م) ایران نژاد زاده خوارزم، ریاضیدان،زمین شناس، جغرافی دان،جهانگرد، فیلسوف،و نظریه پرداز در علوم طبیعی و دانشمند علوم تجربی . یکی از برجسته ترین دانشمندان ایران که به هویت ملی کشورش بسیار پایبند بود . کتاب آثارالباقیه بیرونی یکی از برجسته ترین اسناد تاریخی ایران باستان است

ابوبکر محمدبن حسن حاسب کرجی : (مرگ در 421/420 هجری 1030/1029 م) ریاضیدان ایرانی صاحب کتاب نسوی نامه

ابو معشر جعفر بن محمد بن عمر بلخی:272 ? 172) ه ) ( 886- 786 م ) اهل بلخ در خراسان بزرگ - ستاره شناس و نظریه پرداز در نجوم

اصفهانی - محمد حافظ : نتیجه الدوله) سده دهم هجری) ، مولف رساله هایی در انواع دستگاههای  مکانیکی


نوشته شده در شنبه 87/7/6ساعت 9:13 صبح توسط سامــــــان نظرات ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

کد آهنگ

کد موسیقی