درود بــــر پادشاهـــــم کـــوروش بــــزرگ
من میتوانم خوب، بد، خائن، وفادار، فرشتهخو یا شیطانصفت باشم من می توانم تو را دوست داشته یا ازتو متنفر باشم، من میتوانم سکوت کنم، نادان و یا دانا باشم، چرا که من یک انسانم، و اینها صفات انسانى است و تو هم به یاد داشته باش : من نباید چیزى باشم که تو میخواهى ، من را خودم از خودم ساختهام، تو را دیگرى باید برایت بسازد و تو هم به یاد داشته باش منى که من از خود ساختهام، آمال من است ، تویى که تو از من می سازى آرزوهایت و یا کمبودهایت هستند. لیاقت انسانها کیفیت زندگى را تعیین میکند نه آرزوهایشان و من متعهد نیستم که چیزى باشم که تو میخواهى و تو هم میتوانى انتخاب کنى که من را میخواهى یا نه ولى نمیتوانى انتخاب کنى که از من چه میخواهى . میتوانى دوستم داشته باشى همین گونه که هستم، و من هم. میتوانى از من متنفر باشى بىهیچ دلیلى و من هم ، چرا که ما هر دو انسانیم. این جهان مملو از انسانهاست ، پدرم گوش کن با تو سخن می گویم گوش کن آزاد و بی پروا سخن می گویم تا که بودی خانمان را شور بود و نور بود تا که رفتی هر چه دیدم تیره و تاریک بود پدرم گوش کن با تو سخن می گویم ای همه هستی من با تو سخن می گویم خانه را نوری اگر بود ز رخسار تو بود تو که رفتی همه¬ی رخسارها بی نور بود پدرم چشمه بی شائبه¬ی لطف و وفا بود پدرم جام می و آینه ¬ی مهر و صفا بود پدرم عاشق بود پدرم عاشق بود دریغا پدرم مرد دریغا پدرم رفت دریغا چه گلی از بر ما رفت ! هی دریغ و افسوس هی دریغ و افسوس که پدر مرد ولی ما هستیم سرخوش و شادابم. پدرم نیست ولی هست هنوز پدرم هست هنوز پدرم هست هنوز پدرم در محراب ! پدرم در دل ها ! پدرم در پس هر واژه پر عشق و وفا هست هنوز پدرم هست هنوز ! گهواره بیداری یهودا ( The Wake of Juda"s cradle) حرفهایی است برای گفتن که اگر گوشی نبود نمی گوییم و حرفهایی است برای نگفتن حرفهایی که هرگز سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند حرفهای شگفت,زیبا و اهورایی همین هایند و سرمایه ماورایی هرکس به اندازه حرفهایی است که برای نگفتن دارد حرفهای بیتاب و طاقت فرسا که همچون زبانه های بیقرار آتشند و کلماتش, هریک، انفجاری را به بند کشیده اند کلماتی که پاره های بودن آدم اند... اینان هماره در جستجوی مخاطب خویشند اگر یافتند، یافته می شوند... ...و در صمیم وجدان او آرام می گیرند و اگر مخاطب خویش را نیافتند، نیستند و اگر او را گم کردند، روح را از درون به آتش می کشند و دمادم حریق های دهشتناک عذاب بر او می افروزند... یک کاغذ سفید را هرچقدر سفید و تمیز باشد کسی قاب نمی گیرد برای ماندگاری باید حرفی برای گفتن داشت گاه برای ساختن باید ویران کرد ، گاه برای داشتن باید گذشت و گاه در اوج تمنا باید نخواست . . . دل های بزرگ و احساس های بلند، عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند ( دکتر علی شریعتی ) اگر قادر نیستی خود را بالا ببری همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری (دکتر علی شریعتی)
خدایا سرنوشت مرا خیر بنویس، تقدیری مبارک، که آنچه را تو زود می خواهی دیر نخواهم. و چیزی را که تو دیر می خواهی زود نخواهم
قربانی بوسیله یک کمربند آهنی به بالای کمرش آویزان میشد. پاها و دستهای قربانی را با طناب به هم بسته و پاهایش را بوسیله یک تکه چوب به صورت نیمه باز قرار میدادند به طوری که قربانی تنها می توانست آنها را همزمان با هم حرکت دهد. سپس قربانی را بالای یک هرم نوک تیز قرار می دادند. پاهای قربانی را بوسیله طنابی که به قوزک پایش بسته بود ا حد امکان می کشیدند. سپس قربانی را بر روی هرم قرار می دادند به طوری که نوک تیز هرم در مقعد یا در آلت وی قرار می گرفت. به این ترتیب قربانی، با توجه به فشاری که بر ماهیچه های وی وارد می آمد لحظه ای آسوده نبود و نمی توانست بخوابد.
باک*ره نورمبرگ ( The virgin of Nuremburg)
اسم این وسیله نشاندهنده اولین جاییست که این وسیله در آن ساخته شده است. گفته می شود که تصاویری بر روی این تابوت حکاکی می شده که آنرا ترسناکتر نشان دهد.
میخهایی در این تابوت قرار دارد که نقاط مختلفی از بدن قربانی را سوراخ می کند. ولی برای زنده نگه داشتن قربانی و زجر دادن وی، مکان این میخها طوری طراحی شده که اعضای حیاتی بدن را سوراخ نکند و قربانی را در حالت ایستاده زنده نگه دارد.
در این وسیله از هر دو طرف باز می شود ولی قربانی نمی تواند از آن خارج شود. دیواره های این تابوت به قدری ضخیم بوده که صدای ناله قربانی از بیرون آن شنیده نمی شود.
با تکرار این عمل، میخها دقیقا جای زخمهای قبلی را سوراخ می کردند که قربانی را زجرکش می نمود.
ارّه (The saw)
این وسیله در همه جای اروپا یافت می شد. این ارّه برای جرمهای گوناگونی از قبیل شورش، جیب بری و عدم اطاعت نظامی استفاده می شد. این وسیله تقریبا در تمام خانه های اروپا برای اعدام پیدا میشد!
بر طبق نقاشیهای آن دوره، قربانی در حالت معسلامح قرار داده میشد که خون در مغز وی جمع شده و قربانی در هنگام اعدام با از دست دادن خون بیهوش نشده وقبل از مرگ زجر بکشد !
این وسیله که یک نام اسپانیایی دارد اولین بار در اسپانیا مورد استفاده قانونی قرار گرفت. این وسیله تا سال ???? برای اعدام استفاده میشد.
این وسیله منشا بسیار قدیمی دارد که از یک ستون چوبی و یک طناب که دور گردن قربانی بسته میشد تشکیل میشد.
این وسیله شکنجه در تمامی نقاط دنیا استفاده میشد. مدل اسپانیایی این وسیله برای اعدام طراحی شده بود. گردنبند آهنی ستون مهره های پشت گردن را سوراخ می کرد به طوری که قربانی به علت خفگی و خورد شدن مهره گردن جان می داد.
گلابی ( Rectal, Oral and Vaginal pear)
اسم این وسیله از شکل آن اقتباس شده است. این وسیله بوسیله یک پیچ تا حد امکان، دو و یا سه تکه آن از هم جدا میشد.
این وسیله با فشار در گلو، مقعد و یا آلت قربانی قرار داده میشد. این وسیله شکنجه کسانی بود که لواط کرده بودند، یا زنانی که زنا کرده بودند، یا کسانی که با شیطان رابطه جنسی !! داشتند و یا وسیله شکنجه مبلغان بدعت آور و یا کافر بود.
این شکنجه برای این طراحی شده بود که نقطه مخالف جرم انجام داده شده باشد.
صندلی تفتیش عقاید ( The inqiuisitional chair)
این صندلیها پوشیده بود از میخهایی در پشت، محل قرار دادن بازو، محل نشستن و محل قرار دادن پا. میخها طوری طراحی شده بود که قربانی را ساکن نگه دارد و بوسیله پیچهایی هر چه بیشتر در بدن قربانی فرو رود.
قربانی بوسیله میله های آهنی و یا چوبی از کمر، مچ و سینه به صندلی بسته میشد. صندلی اغلب از آهن ساخته میشد که بتوان آنرا حرارت داد.از این وسیله در آلمان تا قرن ??، در ایتالیا و اسپانیا تا قرن ?? و در فرانسه و سایر کشورهای اروپای مرکزی تا اوایل قرن ?? استفاده میشد.
پنجه گربه یا قلقلک اسپانیایی (Cat"s Paw or Spanish Tickle)
این وسیله بسیار شبیه پنجه گربه با چنگالهایی بسیار بلند و تیز می باشد. از این وسیله برای پاره پاره کردن گوشت بدن قربانی استفاده میشد. به دلیل ابعاد چنگالها، ماهیچه ها و استخوانها مانعی برای استفاده بربری از این وسیله نبودند. به طور یقین دستها و پاهای قربانی را ابتدا می بسته اند و سپس با این وسیله گوشت تنش را جدا می کرده اند.
دکتر علی شریعتی